Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «افکارنيوز»
2024-05-05@10:31:34 GMT

هشدار درباره ساخت فیلم زندگی «وحید مرادی»

تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۰۳۷۹۶۳۲

وحید مرادی، ملقب به عقاب تهران، تیر ماه امسال پس از آنکه به جرم قتل رفیق خود در یک مهمانی، حین فرار در نزدیکی مرز‌های شمال غربی دستگیر و راهی زنده شده بود، در زندان رجایی شهر کرج به قتل رسید. مرادی علاوه بر قتل حسین گودرزی، قتل دیگری را نیز در کارنامه خود داشت که رضایت ولی دم او را از چوبه اعدام فراری داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!


هر چند مرادی به گفته خودش هیچ گاه مزاحم ناموس مردم نشد، اما پرونده او و کلیپ‌هایی که در صفحات ۲۰۰ هزارتایی اینستاگرام پخش شده است، نشان از زندگی پر جنایت اوست. در نتیجه آنچه بایستی در ساخت «سطح یک» مورد توجه قرار گیرد نحوه پرداخت به زندگی مرادی و بازخوانی پرونده او است.
بازسازی زندگی این شرور تهران اگر همراه با تحلیل‌های روانشناختی و جامعه شناختی باشد و دلایل و علت‌های ظهور و بروز افرادی، چون او را بررسی کند، می‌تواند فیلمی قابل‌توجه باشد که کندوکاو زندگی «مرادی» به شناسایی گلوگاه‌های آسیب‌های اجتماعی و حل آن‌ها کمک می‌کند. اما صرف روایتگری زندگی «وحید» که پیش از این نیز بار‌ها توسط خود او و صفحات حوادث نشریات بحث و بررسی گردیده، نمی‌تواند رسالت یک فیلمساز آن هم در حوزه اجتماعی باشد.
این فیلم اگر نتواند چهره واقعی مرادی و ریشه‌های اجتماعی زندگی وی را روایت کند با بازی حامد بهداد که عموماً از پس اینگونه نقش‌ها به خوبی بر می‌آید به سندی برای تبلیغ و ماندگاری «مرادی» در جامعه ایران تبدیل خواهد شد که نه تنها موجب بهبود فرهنگ زخم خورده ایران نخواهد شد، بلکه چاقو را عمیق‌تر بر پیکر صد چاک فرهنگ فرو خواهد کرد و «عقاب ایران» را به عنوان اسطوره‌‎ای پیش روی جوان ایرانی که اکنون به دلیل مسائل معیشتی و اقتصادی خود را در رسیدن به آرمان‌ها و آرزو‌های ایده‌آلش ناموفق می‌داند و دست به دامن سلبریتی‌ها یا چهره‌هایی، چون مرادی برای ارتقای ظاهری و آرامش ذهنی خود شده است، قرار خواهد داد. نگرانی از عدم پرداخت صحیح به زندگی مرادی، جدای از پرونده موفق «محسن قرائی» در پرداخت به مسائل اجتماعی، با مرور سینمای اجتماعی سال‌های گذشته تشدید می‌شود. در کار‌های اجتماعی سال‌های اخیر هرچند وجود برخی آثار ارزشمند، همچون ابد و یک روز یا لاک قرمز، امیدوارکننده است، اما کلیت آثار نشان‌دهنده آن است که عمدتاً کارگردانان نتوانسته‌اند جایگاه خود را در بررسی آسیب‌های اجتماعی و کندوکاو ریشه‌ها یا ارائه راهکار‌ها به خوبی پیدا کنند بدین طریق سینما در سال‌های گذشته که مسائل اجتماعی افزایش داشته بیش از آنکه یاری رسان جامعه باشد با سیاه‌نمایی و القای یأس و ناامیدی نمک بر زخم پاشیده است.
پرویز جاهد، منتقد سینما، درباره ضعف سینمای ایران در پرداخت به مسائل اجتماعی در میزگرد روزنامه ایران می‌گوید: «درک درستی از سینمای اجتماعی به مفهوم واقعی کلمه وجود ندارد. سینمای اجتماعی سینمایی است که به ساختار‌های اجتماعی، به مسائل اصلی جامعه مثلاً رابطه بین نهاد‌ها و قدرت، رابطه بین فرد و سیستم اجتماعی، رابطه بین حکومت و مردم، رابطه بین قانون و شهروندان، به شکاف‌ها و تضاد‌های طبقاتی، به ناهنجاری‌ها و نارسایی‌های اجتماعی، به فقر و بیکاری و خشونت توجه و آن‌ها را ریشه‌یابی کند، نه اینکه الزاماً راه‌حل نشان بدهد بلکه ریشه‌یابی کند. با این تعریف، ما سینمای اجتماعی واقعی خیلی کم داشته‌ایم. بر همین اساس نمی‌توان گفت که ما فیلمساز اجتماعی داریم که درد‌ها و معضلات جامعه ما را به درستی می‌شناسد و نشان می‌دهد به شکاف‌ها و تضاد‌های عمیقی که در جامعه هست توجه دارد، به مسائل کارگران و دهقانان و اقشار تهیدست جامعه توجه کرده و روی آن‌ها زوم کرده باشد.»
با وجود همه آنچه ذکر شد، امیدوارم حال که «محسن قرائی» تصمیم بر آن گرفته است که به جای پرداختن به زندگی امثال شهید حججی و هزاران اسطوره تاریخی و دینی به سراغ پرونده سختی، چون زندگی «وحید مرادی» که هم شخص او و هم قتل و تشییع جنازه او در شرایط کنونی پر اهمیت و مهم است، برود، شاهد فیلمی ارزشمند در جشنواره فجر امسال باشیم که در چله انقلاب اسلامی به بهانه فیلم «سطح یک» به مهم‌ترین گلوگاه‌ها و ریشه‌های مسائل اجتماعی پرداخته شود.

با گذشت قریب به دو ماه از قتل «لات بامرام تهران» خبر‌ها حکایت از ساخت زندگی او توسط «محسن قرایی» دارند. رسانه‌ها می‌گویند «قرایی» تصمیم گرفته است تا جشنواره فجر امسال زندگی وحید مرادی را با نقش آفرینی «حامد بهداد» در فیلم سینمایی‌ای با عنوان «سطح یک» بر پرده کشد.

وحید مرادی، ملقب به عقاب تهران، تیر ماه امسال پس از آنکه به جرم قتل رفیق خود در یک مهمانی، حین فرار در نزدیکی مرز‌های شمال غربی دستگیر شده و راهی زنده گشته بود، در زندان رجایی شهر کرج به قتل رسید. مرادی علاوه بر قتل حسین گودرزی، قتل دیگری را نیز در کارنامه خود داشت که رضایت، ولی دم او را از چوبه اعدام فراری داد.

هر چند مرادی به گفته‌ی خودش هیچ گاه مزاحم ناموس مردم نشد، اما پرونده او و کلیپ‌هایی که در صفحات ۲۰۰ هزارتایی اینستاگرام پخش شده است، نشان از زندگی پر جنایت اوست در نتیجه آنچه که بایستی در ساخت «سطح یک» مورد توجه قرار گیرد نحو پرداخت به زندگی مرادی و بازخوانی پرونده او است.

بازسازی زندگی این شرور تهران اگر همراه با تحلیل‌های روانشناختی و جامعه شناختی باشد و دلایل و علت‌های ظهور و بروز افرادی، چون او را بررسی کند می‌تواند فیلمی قابل توجه باشد که کندوکاو زندگی «مرادی» به شناسایی گلوگاه‌های آسیب‌های اجتماعی و حل آنان کمک می‌کند.

اما صرف روایت گری زندگی «وحید» که پیش از این نیز بار‌ها و بار‌ها توسط خود او و صفحات حوادث نشریات بحث و بررسی گردیده، نمی‌تواند رسالت یک فیلم ساز آن هم در حوزه اجتماعی باشد.

این فیلم اگر نتواند چهره واقعی مرادی و ریشه‌های اجتماعی زندگی وی را روایت کند با بازی حامد بهداد که عموما از پس اینگونه نقش‌ها به خوبی بر می‌آید به سندی برای تبلیغ و ماندگاری «مرادی» در جامعه ایران تبدیل خواهد شد که نه تنها موجب بهبود فرهنگ زخم خورده ایران نخواهد شد بلکه چاقو را عمیق‌تر بر پیکر صد چاک فرهنگ فرو خواهد کرد و «عقاب ایران» را به عنوان اسطوره‌‎ای پیش روی جوان ایرانی که اکنون به دلیل مسائل معیشتی و اقتصادی خود را در رسیدن به آرمان‌ها و آرزو‌های ایده‌آلش ناموفق می‌داند و دست به دامن سلبریتی‌ها یا چهره‌هایی، چون مرادی برای ارتقاء ظاهری و آرامش ذهنی خود شده است، قرار خواهد داد.

نگرانی از عدم پرداخت صحیح به زندگی مرادی، جدای از پرونده موفق «محسن قرائی» در پرداخت به مسائل اجتماعی، با مرور سینمای اجتماعی سال‌های گذشته تشدید می‌شود. در کار‌های اجتماعی سال‌های اخیز هرچند وجود برخی از آثار ارزشمند، همچون ابد و یک روز یا لاک قرمز، امیدوار کننده است، اما کلیت آثار نشان دهنده آن است که عمدتا کارگردانان نتوانسته‌اند جایگاه خود را در بررسی آسیب‌های اجتماعی و کندوکاو ریشه‌ها یا ارائه راهکار‌ها به خوبی پیدا کنند بدین طریق سینما در سال‌های گذشته که مسائل اجتماعی افزایش داشته بیش از آنکه یاری رسان جامعه باشد با سیاه نمایی و القاء یاس و ناامیدی نمک بر زخم پاشیده است.

پرویز جاهد، منتقد سینما، درباره‌ی ضعف سینمای ایران در پرداخت به مسائل اجتماعی در میزگرد روزنامه ایران می‌گوید: «درک درستی از سینمای اجتماعی به مفهوم واقعی کلمه وجود ندارد. سینمای اجتماعی سینمایی است که به ساختار‌های اجتماعی، به مسائل اصلی جامعه مثلاً رابطه بین نهاد‌ها و قدرت، رابطه بین فرد و سیستم اجتماعی، رابطه بین حکومت و مردم، رابطه بین قانون و شهروندان، به شکاف‌ها و تضاد‌های طبقاتی، به ناهنجاری‌ها و نارسایی‌های اجتماعی، به فقر و بیکاری و خشونت توجه کند و آن‌ها را ریشه‌یابی کند؛ نه اینکه الزاماً راه حل نشان بدهد بلکه ریشه‌یابی کند ... با این تعریف، ما سینمای اجتماعی واقعی خیلی کم داشته‌ایم ... بر همین اساس نمی‌توان گفت که ما فیلمساز اجتماعی داریم که درد‌ها و معضلات جامعه ما را به درستی می‌شناسد و نشان می‌دهد به شکاف‌ها و تضاد‌های عمیقی که در جامعه هست توجه دارد، به مسائل کارگران و دهقانان و اقشار تهیدست جامعه توجه کرده و روی آن‌ها زوم کرده باشد.»

با وجود همه آنچه که ذکر شد امیدوارم حال که «محسن قرائی» تصمیم بر آن گرفته است که به جای پرداختن به زندگی امثال شهید حججی‌ها و هزاران اسطوره تاریخی و دینی به سراغ پرونده سختی، چون زندگی «وحید مرادی» که هم شخص او و هم قتل و تشیع جنازه او در شرایط کنونی پر اهمیت و مهم است، برود شاهد فیلمی ارزشمند در جشنواره فجر امسال باشیم که در چله‌ی انقلاب اسلامی به بهانه فیلم «سطح یک» به مهمترین گلوگاه‌ها و ریشه‌های مسائل اجتماعی پرداخته شود.

 

منبع: افکارنيوز

کلیدواژه: جرم زندان قتل جامعه حامد بهداد ایران سینمای ایران قانون فقر بیکاری خشونت انقلاب اسلامی بازی انقلاب حامد بهداد خشونت رسانه ساخت فیلم قتل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۳۷۹۶۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

هشدار! به خط قرمز نزدیک می‌شوید

  وگرنه برای اهمیت خیلی از باورها و افکارمان، اسمی نداشتیم که بگذاریم. خط قرمزهای ما در زندگی، تمام آن چیزهایی هستند که برای ما مهم و با ارزش به حساب می‌آیند و آدم‌های دیگر در ارتباط با ما نباید به آن ورود و قبل از آن موضوع همیشه باید توقف کنند، حالا این که چطور ما خط قرمزها را برای دیگران مشخص کنیم و این موضوع را بفهمانیم که آنها نباید از این حدود و ثغور پای‌شان را آن طرف‌تر بگذارندهمیشه یک بحث داغ و پرماجراست و امروز می‌خواهیم یاد بگیریم که چطور این کار را انجام دهیم.

تو مهم‌ترینی
ما خط قرمز را برای چه می‌گذاریم؟ یعنی فلسفه پشت این مرزهایی که برای خودمان می‌سازیم چیست؟ محافظت بیشتر از خودمان و آسیب کمتر، ما مسئول مراقبت از جسم و روان خودمان هستیم پس باید برای آن تدبیر بیندیشیم. حالا اگر کسی با شنیدن خط قرمز شما خندید، مسخره‌‌تان کرد، ناراحت شد و...شما مسئول احساسات دیگران نیستید و فقط می‌توانید با این جواب ‌«این موضوع برای من مهمه و اگر می‌خوای تو زندگی من باشی باید رعایتش کنی» پاسخ‌شان را بدهید حالا اگر ماندند قدم‌شان سر چشم، اگر رفتند همان بهتر آدمی که احترام به شما را بلد نیست، از زندگی‌تان رخت بربندد. 

خط قرمزهایت را فریاد بزن
از تنها چیزی که هرگز نباید خجالت‌زده یا نادم باشیم، گفتن خط قرمزها به آدم‌های زندگی‌مان است. آدم‌ها علوم غیب بلد نیستند و از آنچه در ذهن شما می‌گذرد و با خودتان قول و قرار گذاشته‌‌اید مطلع نیستند. پس اولین گام برای حفظ این خطوط، بیان آن به صورت قاطع و محکم است. وقتی می‌گویم محکم و قاطع یعنی با یک لبخند ژکوند در حالی‌که نمک به خیارتان می‌زنید، نگویید: برای من دروغ یک خط قرمز مهم است. قطعا کسی شما را جدی نخواهد گرفت و شاید فقط از ژست شما بعدا برای سرگرمی خودشان استفاده کنند. برای همین موقعیت را بشناسید، حفظ ظاهر کنید و اعتماد و قاطعیت را در کلام‌تان بگنجانید تا شنیده شوید و به قول قدیمی‌ها، حساب کار دست‌شان بیاید.  

برخورد جدی
اگر کسی خط قرمز شما را رد کرد  یا به آن توهین کرد، یک نفس عمیق بکشید و بعد با شماره سه بزنیدش...  جدای از شوخی، برخورد شما با این موضوع باید قاطع باشد. اگر شل کنید و زود وا بدهید دفعه بعد بیشتر و عمیق‌تر خط قرمزتان را رد می‌کند. مغمومیت و خشم‌تان را به آنها نشان بدهید و با لحنی جدی به آنها بگویید که این موضوع چقدر برای‌شان مهم بوده و چقدر از دست او ناراحت و عصبانی هستید، اگر طرف مقابل متوجه خطای خود شد و عذرخواهی و بیان کرد دیگر آن کار را تکرار نمی‌کند، می‌توانید دوباره روابط‌تان را از سر بگیرید اما بعضی آدم‌ها ممکن است بعد از گفتن شما، از جملاتی مثل«تو زیادی حساسی» «من کاری نکردم» و...  استفاده کنند. در این‌جور مواقع باید رابطه‌‌تان را با آن‌فرد بازسازی کنید، یعنی یا کمترش کنید یا محدودش کنید یا حذف؛ این دیگر به موقعیت طرف مقابل در زندگی شما و انتخاب شما بستگی دارد. 

خط قرمز کمتر، خستگی بیشتر
وقتی از همان ابتدا درروابط‌مان این خطوط را دقیق ودرست به آنها نشان بدهیم واز آنها درخواست کنیم در ارتباط با ما رعایت‌شان کنند، بعدا خیال‌مان راحت‌تر است و می‌دانیم که لاقل آدم‌ها اگر شعور اجتماعی داشته باشند ازاین خطوط عبور نخواهند کرد اما اگر برای خودمان این خط‌ها را معین نکنیم ممکن است با رفتارهایی ناراحت شویم واگربگوییم من از این رفتار ناراحتم، شاید جواب طرف مقابل‌تان این باشد که تو هرگز نگفتی این کار، تو را آزرده می‌کند و این ماجرا باعث می‌شود روابط‌مان بسیار فرسایشی شود و ناگهان زیر همه چیز بزنیم. بنابراین اگر از ابتدا همه چیز را مشخص کنید، کمک می‌کند رابطه سالم‌تری را تجربه کنید. 

تو باهویتی
احساس هویت و باکفایت بودن یکی از پررنگ‌ترین نیاز‌های ما در طول زندگی‌است و تعیین خط قرمز‌ها و حرف زدن راجع به آنها به شما کمک می‌کند از خودتان در ذهن‌ها تصویر یک انسان با هویت و مستقل خلق کنید. آدم‌ها تازه می‌فهمند «مثلا فلانی هم برای خودش کسی شده» و این باعث می‌شود آنها شما را بیش از پیش جدی بگیرند. ساختن خط قرمز‌های‌تان ذاتا شما را مستقل نشان می‌دهد و شما هم این احساس هویت و استقلال را دریافت می‌کنید. «این خط قرمز منه» این یعنی من این‌قدر بزرگ، مهم و مستقل هستم که بتوانم برای خودم و محافظت بیشتر از جسم و جان و روحم مرزهایی را مشخص کنم و به آدم‌های زندگی‌ام این را بفهمانم که این مرزها برای من بسیار ارزشمند و مهم هستند. 

خط قرمز من چیه؟
یکی از سؤالاتی که شاید با خواندن این همه فواید و اهمیت تعیین کردن خط قرمز و حفاظت از آن ممکن است برای‌تان پیش بیاید این است که خط قرمز من چیست؟ چند نکته در این باره وجود دارد که باید موقع تعیین کردن خط قرمزها به آن فکر کنید؛ اول این که چه باورهایی برای من خیلی مهم و مقدس است و من از توهین یا تمسخر آن از نظر روحی آزرده خاطر می‌شوم، این باورها باید در خطوط قرمز شما قرار بگیرد. نکته بعد این که چه رفتارهایی مرا عذاب می‌دهد و اصلا برایم خوشایند نیست اگر آدم‌ها در ارتباط با من رعایتش نکنند، فکر کردن به این دو سؤال به شما کمک می‌کند مرزها و خط قرمزها را براساس افکار و ارزش‌ها و شخصیت خودتان بسازید و از خودتان بیشتر محافظت کنید. 

دیگر خبرها

  • مسائل فرهنگی و اجتماعی در کف خیابان قابل حل نیست
  • رویداد صدرا نقطه عطف حل مسائل جامعه است
  • علی مطهری: نوه‌ها، نتیجه‌ها و نبیره‌های آیت الله مطهری دچار بن بست فکری یا پوچی در زندگی نشده‌اند
  • رئیس انجمن جامعه شناسی ایران: پروژه یکدست‌سازی همه جا شکست خورده است/ هر روز شکاف‌های عمیق‌تری بین ایدئولوژی حاکمیت با مردم می‌بینیم/ گروه‌های مختلف مردم به همدیگر احترام می‌گذارند
  • قالیباف: از تمام تصمیماتی که گرفته‌ام دفاع می‌کنم
  • مسائل جامعه ایران ساختاری است و نیاز به تلاش گسترده برای حل آن است
  • ما به دنبال تبدیل مجلس سنتی به مجلس نوین هستیم
  • رونمایی از کتاب هزار و چهارصد و خیلی زود در شیراز
  • جغرافیای لایک‌ها و دیس لایک‌ها
  • هشدار! به خط قرمز نزدیک می‌شوید